در میانه ی زندگی

ساخت وبلاگ

زمین، مالامال از گلابی های زرد و رزهای وحشی

رو به سوی دریاچه سرازیر گشته است.

شما ای قوهای وحشیِ زیبا!

سرمست از بوسه ها،

سرهای خویش را در آبی مقدّس

که مستی از تن‌ می زداید فرو می برید

آن هنگام که زمستان از راه می رسد

در کدامین گوشه گل های وحشی

پرتوهای آفتاب، و سایه های زمین را،

دیگر باره باز خواهم یافت؟

بی صدا و سرد،

دیوارها در برابرم ایستاده اند،

و آوای بادنماها در باد می پیچد.

" فریدریش هولدرلین"

ندای آغاز...
ما را در سایت ندای آغاز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azdanesho بازدید : 35 تاريخ : دوشنبه 21 اسفند 1402 ساعت: 19:17