زمین، مالامال از گلابی های زرد و رزهای وحشیرو به سوی دریاچه سرازیر گشته است. شما ای قوهای وحشیِ زیبا!سرمست از بوسه ها،سرهای خویش را در آبی مقدّسکه مستی از تن می زداید فرو می بریدآن هنگام که زمستان از راه می رسددر کدامین گوشه گل های وحشیپرتوهای آفتاب، و سایه های زمین را،دیگر باره باز خواهم یافت؟بی صدا و سرد،دیوارها در برابرم ایستاده اند،و آوای بادنماها در باد می پیچد." فریدریش هولدرلین" بخوانید, ...ادامه مطلب
در اینجا به معرفی و مرور کتابهای جدید که در سالهای ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ منتشر شده اند می پردازم."من ات به دنبال" نویسنده بهمن فُرسی است و نشر بیدگل آن را منتشر کرده است. کتاب مجموعه ای از یادداشت های پراکنده و تعدادی ترجمه و خاطرات وی است. فُرسی در کتاب از تئاتر و ادبیات و سینما می گوید. یادداشت ها و ترجمه هایی از آرتور کوستلر، ساموئل بکت و بسیاری دیگر می آورد. او از دوران همکاری اش با انتشارات فرانکلین می نویسد. در خاطراتش با طنزی توامان تند و شیرین از هنرمندان سینماگر همچون: عزت الله انتظامی، علی نصریان، غلامحسین ساعدی، ابراهیم گلستان، جلال آل احمد، ایرج گرگین، ژاله اصفهانی، اسماعیل فصیح و شخصیت های دیگری یاد می کند. در کتاب پنجاه یادداشت و خاطره و ترجمه از نویسندگان و هنرمندان معروف به صورت آثار و داستانهایی از این بزرگان است. کتاب "دلایلی برای زنده ماندن".نویسنده مت هیگ. مترجم گیتا گرکانی که انتشارات علمی و فرهنگی منتشر کرده است. این کتاب حاصل مبارزه ی نویسنده با افسردگی و اضطراب بسیار شدیدی است که نزدیک بود او را از پای درآورد. اثری کوتاه و صریح در باره ی برخورد درست با بحران های روحی و شیوه ی لذت بردن از زندگی که در قالب داستان های کوتاه در متن آورده شده است. کتاب راهنمایی است برای این که چطور از زندگی در این جهان لذت ببریم و بتوانیم با مشکلات زندگی مبارزه کنیم. کتاب "لهجه ها اهلی نمی شوند: تجربه ی زندگی میان زبانهای عربی و انگلیسی" نویسنده پائولین قلدس، خالد مطاوع. ترجمه ی بتول فیروزان کتاب توسط نشر اطراف منتشر شده است. کتاب "لهجه ها اهلی نمیشوند" دومین کتاب از مجموعه "زندگی میان زبانها" ، مجموعهای از ناداستانهای ده نویسنده ی شاخص عرب- آمریکایی اختصاص یافته که هر کدام صدای, ...ادامه مطلب
در دفتر شعرم هزاران کلمه به رقص در می آیند یکی در جامه ی زردیکی در جامه ی سرخو گوشه های دفترم را به آتش می کشند...پنجره های خورشید را گشودمو در آن جا لنگر خویش را رها کردم...اقیانوس ها را پیمودمموج ها را کاویدمدل صدف ها را شکافتمبه دنبال حرفی ام چون ماه سبزتا به چشمانت هدیه دهم...در این دفترهزاران کلمه خواهی یافتسفید و سرخ و لاجوردی و سبزتو اما ، ای ماه سبز مناز تمامی کلمات دل نوازتری، از تمامی لغات فراتری... "نزار قبانی" بخوانید, ...ادامه مطلب
کتاب پیادهروی؛ و سکوت، در زمان هیاهو، جلد ششم از مجموعه خرد و زندگی نشر گمان است. این مجموعه آثاری را ارائه میدهد که هدف آن آوردن فلسفه و اندیشه و تامل به درون زندگی روزمره انسان های امروزی است.نویسندهی کتاب:ارلینگ کاگه (متولد 15ژانویه 1963) کاوشگر ، ناشر، نویسنده، وکیل ، مجموعه دار هنر، کارآفرین و سیاستمدار نروژی است. او در سال 1990 و به همراه بورگ اوسلند اولین کسانی بودند که بدون پشتیبانی از قطب شمال عبور کردند. آن ها حدود 800 کیلومتر را با اسکی طی کردند و لوازم خود را روی سورتمه ها کشیدند. سپس کمتر از سه سال بعد، در سال های 1992تا 1993، کاگه اولین لشکرکشی بدون پشتوانه و انفرادی به قطب جنوب را به پایان رساند و در طی 50 روز مسیر 814 مایل (1310 کیلومتر) را طی کرد. در طول اعزامش هیچ گونه ارتباط رادیویی با جهان خارج نداشت.در این کتاب نویسنده سفر پنجاه روزه به قاره ی جنوبگان (قطب جنوب) با توصیف زیبا و طمطراق خاصی بازگو میکند. او با تامل حیرت انگیزی و با ذوق و شوق وصف ناپذیری به کشف سکوت پیرامون ما و سکوتِ درون ما و سکوتی که میتوانیم ایجاد کنیم میپردازد. وی با مطرح کردن تجربه اش از سفرهای مختلف و بویژه قطب جنوب و اشاره به نقل قولهایی از شاعران، نویسندگان و هنرمندان و کاشفان در این باره به خواننده کتاب نشان میدهد که پیادهروی در سکوت برای سلامتی و زندگی خوب و ضروری است و میتواند برایمان در زندگی به گشایش شگفت آوری رقم زده شود که از آن باید قدردانی کرد. اثر فوق به شکلهای گوناگون به موضوع پیاده روی و سکوت در اطراف و هم در درون ما می پردازد.. کاگه در سفرش با پیاده روی و سکوت به قطب جنوب ، خواننده را همراه سفرش می کند و راه حل ها و تجارب بسیاری را پیشِ روی اش می گذارد و ا, ...ادامه مطلب
هرتا مولر (زاده ۱۷ اوت ۱۹۵۳) نویسنده، شاعر و مقالهنویس رومانیاییتبار آلمانی است که سال ۲۰۰۹ برنده جایزه نوبل ادبیات شد. مولر سال ۱۹۵۳ در یک روستای آلمانیزبان در غرب رومانی به دنیا آمد و خانوادهاش جزو اقلیت آلمانی کشور رومانی بود. او سال ۱۹۸۷ به آلمان مهاجرت کرد. پیش از مهاجرت در دو رشته زبان آلمانی و ادبیات رومانیایی تحصیل کرده بود. مولر در آلمان به تدریس دردانشگاه پرداخت و از سال ۱۹۹۷ عضو آکادمی زبان آلمان شد. در سال ۲۰۰۹ کمیته نوبل ادبیات اعلام کرد «نوبل ادبیات به هرتا مولر تعلق میگیرد، کسی که با تمرکز بر شعر و نثر ساده دورنمای زندگی کسانی را که زندگیشان مصادره شده به تصویر کشیدهاست. اما اعطای جایزه نوبل ادبیات به این نویسنده آلمانی، تقریباً هم زمان با بیستمین سالگرد فروریختن دیوار برلین صورت گرفت و بسیاری از رسانههای آلمان نسبت به آن واکنش مثبت نشان دادند. هرتا مولر دارای آثار بیشماری است. وی تاکنون ۱۸ کتاب در زمینههای رمان، داستان، شعر و مقاله منتشر شدهاست. همه آثار او به زبان آلمانی هستند. آثار او در زیر ذکر گردیده است.زمینهای پست (ته دره)، ۱۹۸۲ (ترجمه مهرداد وثوقی، انتشارات مروارید، ۱۳۹۲)گذرنامه، ۱۹۸۶ (ترجمه مهرداد وثوقی، انتشارات مروارید، ۱۳۹۰)سرزمین گوجه های سبز، ۱۹۹۴ (ترجمه غلامحسین میرزا صالح، انتشارات مازیار)قرار ملاقات، ۱۹۹۷ (ترجمه مهرداد وثوقی، انتشارات مروارید، ۱۳۹۱) (ترجمه آهنگ حقانی، انتشارات هیرمند، ۱۳۹۳)زمین پست، ۲۰۱۲ (ترجمه رباب محب، انتشارات بوتیمار، ۱۳۹۲)گرسنگی و ابریشم ۲۰۰۹(ترجمه رباب محب، انتشارات بوتیمار، ۱۳۹۲)آونگ نفس، ۲۰۰۹اردوگاه عذاب، ۲۰۰۹(ترجمه شروین جوانبخت، انتشارات خوب، ۱۳۹۹)در اینجا یکی از شعرهای خوب او درج شده است.************آدمه, ...ادامه مطلب
هنری گراهام گرین (زادهٔ ۲ اکتبر ۱۹۰۴ – درگذشتهٔ ۳ آوریل ۱۹۹۱) رماننویس، نمایشنامهنویس، منتقد ادبی و سینمایی و نویسندهٔ پرکار داستانهای کوتاه انگلیسی بود. او در طول عمر طولانیش در غالب معرکههای سیاسی و انقلابی گوشه و کنار جهان حاضر و ناظر بود و ماجراهای داستانهایش عمدتاً در متن همین وقایع قرن بیستم میگذرد، آثاری که ابهامات انسان نوین در این دنیای ناآرام را مینماید. https://fa.wikipedia.orgگراهام گرین نویسنده ی داستان های کوتاه می گوید : «برای نویسنده شدن آدم باید کمی هم دیوانه باشد.» منظور از جمله ی فوق به نظرمی آید که اگر علاقه به نوشتن و نویسندگی دارید باید هدفمند و با برنامه ریزی جلو بروید و پیشرفت کنید. باید کار و تمرین زیادی کنید. باید تشنه نوشتن باشید و مانند کسی که مجنون است دست به قلم شوید و دیوانه وار بنویسید. در اول راه باید مدام بخوانیم و بنویسیم. به طوری که خواندن و نوشتن برایمان عادت شود و بتدریج به هدف مان نزدیک تر می شویم . اگر می خواهیم که در راه نوشتن و نویسندگی موفق شویم پیوسته نوشتن را باید ادامه داد. اگرچه شاید در ابتدای راه خسته شویم و آن طور که می خواهیم راضی نشویم. اما با انگیزه ، پشتکار و تداوم هر چه بیشتر سرانجام به هدف مورد نظر در امر نوشتن و نویسندگی می رسیم. در این جمله ی گراهام گرین پیامی نهفته است که برای هر هدفی باید زحمت کشید و آن قدر جسور باشیم که از دشواری های راه نترسیم. اگر با شکست مواجه شدیم دوباره بلند شویم و به راه مان ادامه دهیم. جمله ی گراهام گرین من را به یاد کتاب 28 اشتباه نویسندگان انداخت. نویسنده کتاب "جودی دلتون" در کتاب به نکات برجسته بیشماری دربارهی اشتباهات نویسندگی اشاره ک, ...ادامه مطلب
هنری گراهام گرین (زادهٔ ۲ اکتبر ۱۹۰۴ – درگذشتهٔ ۳ آوریل ۱۹۹۱) رماننویس، نمایشنامهنویس، منتقد ادبی و سینمایی و نویسندهٔ پرکار داستانهای کوتاه انگلیسی بود. او در طول عمر طولانیش در غالب معرکههای سیاسی و انقلابی گوشه و کنار جهان حاضر و ناظر بود و ماجراهای داستانهایش عمدتاً در متن همین وقایع قرن بیستم میگذرد، آثاری که ابهامات انسان نوین در این دنیای ناآرام را مینماید. https://fa.wikipedia.orgگراهام گرین نویسنده ی داستان های کوتاه می گوید : «برای نویسنده شدن آدم باید کمی هم دیوانه باشد.» منظور از جمله ی فوق به نظرمی آید که اگر علاقه به نوشتن و نویسندگی دارید باید هدفمند و با برنامه ریزی جلو بروید و پیشرفت کنید. باید کار و تمرین زیادی کنید. باید تشنه نوشتن باشید و مانند کسی که مجنون است دست به قلم شوید و دیوانه وار بنویسید. در اول راه باید مدام بخوانیم و بنویسیم. به طوری که خواندن و نوشتن برایمان عادت شود و بتدریج به هدف مان نزدیک تر می شویم . اگر می خواهیم که در راه نوشتن و نویسندگی موفق شویم پیوسته نوشتن را باید ادامه داد. اگرچه شاید در ابتدای راه خسته شویم, ...ادامه مطلب
ما می رفتیم زندگی نشسته بود،ما می دویدیم زندگی راه رفتن بودما می خوابیدیم زندگی دویدن بودعشق را چگونه می شود نوشت،در گذر این لحظات پُر شتاب شبانهکه به غفلت آن سوال بی جواب گذشت،دیگر حتی فرصت دروغ هم برایم نمانده است...!! ماندن به پای کسی که دوستش داریقشنگ ترین اسارت زندگی است "حسین پناهی" ************در میان ساحل من و ساحل تواقیانوسی پُر هیاهو قرار دارد،خودِ خروشان من،که مشتاقم از آن عبور کنم..."شب تاب، تاگور" بخوانید, ...ادامه مطلب
در هفته کتاب و کتابخوانی و در روز کتابگردی به شهر کتاب ابن سینا در خیابان ایران زمین شهرک غرب رفتم. در شهر کتاب ابن سینا طبق روال همیشه کتاب های تازه چاپ و منتشر شده و پُر فروش را اعلام و در قفسه ای به نمایش می گذارند. همین طور که به قفسه نگاه می کردم. چند تا کتاب نظرم را جلب کرد. از جمله کتاب در "سوگ و عشق یاران" شاهرخ مسکوب و یک کتاب جیبی با عنوان جالب و خاص " جانِ آزاده : گفتارهایی از په ما چودرون" کتاب به خاطر این که عنوانش هم اسم بنده بود برایم جذاب آمد و من را ترغیب کرد که از قفسه بردارم و تورقی بیندازم . کتاب را به طور اجمالی نگاه کردم و بعد تصمیم گرفتم که با تعداد کتاب های دیگر که انتخاب کرده بودم خریداری کنم. درباره نویسنده کتابنویسنده کتاب خانم «په ما چودرون» با نام اصلی دیدره بلو مفلید-برائون است که در ۱۴ ژوئیه ۱۹۳۶ در نیویورک متولد شده است. او در مدرسه پورتر در فارمینگتون کنتیکت تحصیل کرده و لیسانس ادبیات انگلیسی را از کالج سارا لارنس و فوق لیسانس آموزش ابتدایی از دانشگاه کالیفرنیا، برکلی دریافت کرده است. او یک راهبه بوداییِ تبتی آمریکایی است و در سال ۱۹۷۴ و در سن ۳۸ سالگی به مقام راهبه گی رسید. در نوشته هایش فراسوی مرزهای فرقه ای و مذهبی با خوانندگان از ادیان و پیشینه های گوناگون سخن می گوید. چودرون چندین کتاب و کتاب صوتی نوشته و معلم اصلی معبد «گامپو ابی در نوا اسکوشیای» کانادا می باشد. دربارۀ کتاب کتاب درباره ی گفتارهایی از آموزه های شناخته ترین و بزرگ ترین رهبر معنوی تبتی، "په ما چودرون" است. کتاب گزیده ای از گفتارهای اوست و به تبیین آموزههای بودایی به زبان ساده و بی پیرایه نوشته شده می پردازد. کتاب مجموعه ای از م, ...ادامه مطلب
هر آدمی باید رقصِ درون خود را کشف کند...وقتی که رقص درونت را پیدا کردی،به شعف وصف ناپذیردست خواهی یافتکه همان راه رهاییست...نگاه کن! خورشید با عشق می رقصد...دریا با امواج می رقصد...زمین با اجرام می رق, ...ادامه مطلب
به آفتاب سلامی دوباره خواهم دادبه جویبار که در من جاری بودبه ابرها که فکرهای طویلم بودندبه رشد دردناک سپیدارهای باغ که با مناز فصل های خشک گذر می کردندبه دسته های کلاغانکه عطر مزرعه های شبانه رابرای , ...ادامه مطلب
شبم از بی ستارگی،شبِ گوردر دلم پرتو ستاره دورآذرخشم گهی نشانه گرفتگه تگرگم به تازیانه گرفتبر سرم آشیانه بست کلاغآسمان تیره گشت چون پرِ زاغمرغ شب خوان که با دلم می خواندرفت و این آشیانه خالی ماندآهوان , ...ادامه مطلب
خیلی وقت است که دلم می خواهد چیزی بنویسم اما متاسفانه انگشتانم یاری ام نمی دهد که نوشتهای را در اینجا بنویسم و ثبت شود.امروز مصادف با بیست و دومین سال روز درگذشت پدر عزیز و مهربانم است. (بهانه ای دست, ...ادامه مطلب
من به جای آن که از خیابان های وسیع، از دشت های پهناور، و از دنیا -تمام دنیا- بگذرم، از کوچه های باریک با دیوارهای بلند کاغذی عبور کردم؛دیوارهایی که روی تک تک خشت های کاغذی آن نوشته شده بود: من تصمیم گ, ...ادامه مطلب
چند روز است که با خودم کلنجار می روم که کار نیمه تمام مقاله را انجام بدهم و اگر انشالله بشود بتوانم برای همایش ملی ادبیات کودک و نوجوان دانشگاه شهید بهشتی و کنگره بین المللی آی بی بی وای 2020 در مسک, ...ادامه مطلب