راز موسیقی شوپن

ساخت وبلاگ

چند روز است که  با خودم کلنجار می روم که کار نیمه تمام  مقاله را انجام بدهم و اگر انشالله بشود بتوانم برای همایش ملی ادبیات کودک و نوجوان دانشگاه شهید بهشتی و کنگره بین المللی آی بی بی وای 2020 در مسکو آماده کنم.  احساس می کنم انگیزه ام در انجام کارهای پژوهشی کم شده است. 
با این وجود باید همچنان مثل سابق با هدف و انگیزه و پشتکار خوب کارهایم را با برنامه ریزی هدفمند دنبال کنم و عملا سر و سامان بدهم. در این میان کتابهای نصفه خوانده شده ، کتابهای خریداری شده و نخوانده هم دارم. امیدوارم با برنامه‌ریزی خوب به همه ی اینها برسم.  کارهای نیمه تمام... کتابهای نصفه نیمه... وقتی فکرش را می کنم عذاب وجدان می گیرم که نتوانستم تمام کنم.. با تمام این ها، مدتی است که در فکر این بودم که کتابهایی که اخیرا خواندم را به نوبت در اینجا معرفی کنم. خوشبختانه  فرصتی دست داد که یک از کتابها را در این جا معرفی کوتاهی بکنم.

 

********* 

کتاب مادام پیلینسکا و راز شوپن

اریک امانوئل اشمیت، متولد 28 مارس 1960 در لیون فرانسه ، نویسنده، نمایش نامه نویس و فیلسوف فرانسوی است. آثار اشمیت تا به حال به 43 زبان منتشر شده و نمایشنامه هایش نیز در بیش از 50 کشور روی صحنه رفته است. او مدرک دکتری خود را در فلسفه در سال 1987 از دانشگاه سوربن دریافت نمود.  آثار اشمیت داستان و رمان و نمایشنامه های بسیاری می باشد که به فارسی هم ترجمه شده است. از نمایشنامه ی معروف او "مهمانسرای دو دنیا" و  از مجموعه داستان هایش "گل های معرفت" است که به فارسی ترجمه شده است.

کتاب مادام پیلینسکا و راز شوپن، داستان روایتی است از جست و جوی و تکاپوی اشمیت که تلاش دارد تا راز موسیقی شوپن، موسیقی دان برجسته لهستانی که به شاعر پیانو نام گرفته است را کشف کند. (نکته ی حائز اهمیتی که در زندگی و آثار شوپن وجود دارد این است که شوپن تنها پیانیستی است که فقط با تعداد محدودی اجرای عمومی  به شهرتی دست یافت.) شوپن که به "شاعر پیانو" نام گرفته ، تنها آهنگساز برجسته ای بود که همه ی آثار وی برای پیانو نوشته شده اند.

اریک امانوئل اشمیت در جشن تولد نُه سالگی‌اش در منزلش با نواختن پیانو خانوادگی شان به اسم شیدمیر (که سه نسل از خانواده اشمیت این پیانو را دست به دست چرخانده بودند.) توسط خاله اش اولین بار موسیقی شوپن را شنیده بود. با نواختن پیانو و گوش کردن به موسیقی شوپن، علاقه مند می شود و تصمیم گرفت که به کلاس موسیقی برود و سپس یادگیری پیانو را آغاز کرد.

او زمانی که بیست ساله شد به ناچار لیون و خانواده اش را ترک می کند و برای ادامه تحصیل فلسفه به پاریس رفت.  او در پاریس  که دنبال معلمی  می گردد که کمکش کند تا راز موسیقی و معمای شوپن را کشف و حل کند. بعد از پرس و جوی زیاد از هم کلاسی هایش، با فردی به نام مادام پیلینسکا که شهرت زیادی داشت و لهستانی بود آشنا می شود. او نسبتا استاد سخت گیر و بداخلاقی بود. اشمیت با تمرین های سخت، پیچیده و عجیب که ظاهرا هیچ گونه ارتباطی با آموزش پیانو نداشتند، مواجه می‌شود.

اشمیت جوان، که در جست و جوی راز نهفته در جادوی موسیقی شوپن است، به کلاس های مادام پیلینسکای بداخلاق و سختگیر می رود. او استادی معمولی نبود و اریک را وادار می‌کند که تمرین‌های عجیبی انجام دهد. همچون: دیگر پیانو نزند و زمان سپیده دم  به باغ گل لوگزامبورگ برود و سعی کند که در هنگام وزش باد، به برگ ها خیره شود و  بدون آن که شبنم از روی گل ها بیفتد، آن را بچیند.

قسمتی از کتاب:

"در اتاقتان بنشینید، آرام نفس بکشید و به سکوت گوش کنید.                                              

چرا؟ شوپن درباره ی سکوت می‌نویسد. موسیقی او از سکوت شروع و به سکوت ختم می شود. موسیقی و سکوت مثل هم اند. اگر بلد نباشید از سکوت لذت ببرید، موسیقی او را هم دوست نخواهید داشت.

شوپن از چیزی که قبل از خودش بوده است حرف نمی زند، او خلق می کند. در موسیقیِ او هیچ تصویر ذهنی ای از قبل وجود ندارد. این موسیقی است که حقیقت خودش را بر ذهن تحمیل می کند، بکر باقی می ماند. او از احساسات حرف نمی زند، آن را به وجود می آورد.

هیچ وقت این طور ننواخته بودم. با صداهای بم روان، قطره های ملودی و خطوط کف آلود جزر و مد به حاشیه ی قاره ی شوپن نزدیک می شدم. همه ی چیزهایی که مادام پیلینسکا به من آموخته بود: سکوت، حلقه های روی آب، شبنم، برگ هایی که روی شاخه ی نرم درخت تکان می خورند، فکر کردن به چیزی دیگر، آوازهای ظریف در حد شکستن که تا بی نهایت ادامه داشتند.

بنویس! بنویس و همیشه به چیزهایی که شوپن به تو یاد داد فکر کن. با پیانوی بسته بنویس.

آهنگ ساز برای جمعیت آهنگ نمی سازد، فقط برای یک نفر می سازد.

زیباترین صداهای یک متن آن هایی نیستند که قوی ترند، آن هایی اند که ملایم ترند.

موسیقی شوپن مظهر ملت لهستان بود... "

سخن آخر

در کتاب اریک امانوئل اشمیت، در این داستان نه چندان بلند، مخاطب را به دوران زندگی جوانی خود می کشاند و جلوه هایی از عشق به موسیقی و با یادگیری پیانو توسط استادش مادام پیلینسکا، پی به راز نهفته موسیقی شوپن  می برد و  این راز را پیش چشمان مخاطب و خواننده به تصویر می کشد.

 

مشخصات کتاب:

اشمیت، اریک امانوئل.  مادام پیلینسکا و راز شوپن، ترجمه عاطفه حبیبی. تهران: چترنگ، 1397.

 

 

 

 

 

 

 

ندای آغاز...
ما را در سایت ندای آغاز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azdanesho بازدید : 156 تاريخ : جمعه 17 آبان 1398 ساعت: 12:36