آه از آن رفتگانِ بی برگشت...

ساخت وبلاگ

شبم از بی ستارگی،شبِ گور

در دلم پرتو ستاره دور

آذرخشم گهی نشانه گرفت

گه تگرگم به تازیانه گرفت

بر سرم آشیانه بست کلاغ

آسمان تیره گشت چون پرِ زاغ

مرغ شب خوان که با دلم می خواند

رفت و این آشیانه خالی ماند

آهوان گم شدند در شبِ دشت

آه از آن رفتگانِ بی برگشت...

«هوشنگ ابتهاج،(سایه)»

***********

زمانی که خبر سقوط هواپیمای مسافربری بوئینگ 752 خطوط هواپیمایی اوکراین در 18 دی ماه(8 ژانویه 2020) از شبکه های اجتماعی شنیدم. باورش برایم سخت بود و تصور می‌کردم که شاید تعدادی زنده باشند و جان سالم به در بردن. متاسفانه اخبار طوری دیگری بود و هواپیما سقوط کرد. متاسفانه 176 مسافر و انسان بی گناه فوت کردند.

زبان قاصر است از توصیف این فاجعه دردناک و غم انگیز...

انسان های شریف و آرزومندی که به امید آینده ای درخشان و آرزوهای بزرگ در راه  علم و دانش و رسیدن به پیشرفت و ترقی و زندگی بهتر و آرامش بخش، فراتر از مرزهای ایران قدم نهادند. با هزار امید و آرزو برای اهداف زیبا و والایشان از وطن شان تا فرسنگها... دور شدند و رفتند و کوچ کردند. برخی از آن‌ها خواستند که با دستی پُر به آغوش گرم خانواده و کشورشان برگردند. اما افسوس!!!... که روزگاربه طرز عجیب و غم انگیزی برایشان رقم زد و تمام آرزوهای زیبا و تحسین برانگیزشان در کمتر از یک ثانیه بر فراز آسمان بیکران، با خودشان به دیار باقی بردند...

در آرزوی دیدن خانواده، خویشان و دوستان شان، تصمیم گرفتند و فرصت مغتنم شمردند که به ایران بیایند و دیداری با عزیزانشان داشته باشند. اما حیف که دفتر برگ زندگی شان و اجل امانشان نداد و زود دفتر برگ زندگی شان بسته شد و به پایان رسید. دختر و پسرهای جوانی که پیوند مشترک زندگی شان را با خانواده و اقوام و دوستانشان جشن گرفته بودند. امید به برگشت داشتند تا زندگی جدید خود را در کشوری دیگر آغاز کنند. اما صد افسوس که جوانه ی عشق و امید و ادامه زندگی مشترک به منزل مقصود هیچ وقت نرسید. آن ها و بسیاری دیگر از خانواده های عزیزی که بر فراز آسمان و ابرها پژمرده و پرپر شدند و سقوطی نافرجام و مرگ دردناکی داشتند... 

این احساساتم از این فاجعه  و مرگ دلخراش و غم انگیز هم وطنانم بود. با شنیدن خبر و دیدن تصاویر و عکسهایشان در اخبار شبکه های اجتماعی بسیار ناراحت شدم . وقتی به عمق این فاجعه ی دردناک فکر می کنم می بینم که سرنوشت هر کسی در این دنیا یک طوری رقم خورده است که خودش هم متوجه نمی شود. مرگ به ما نزدیک است اما خودمان نمی فهمیم. 

امیدوارم که خداوند صبر به  خانواده ها و بازماندگان شان در این حادثه ی دلخراش و غم انگیز بدهد.

 به راستی چقدر خوب است تا زمانی که در کنار هم هستیم و زندگی می کنیم. قدر همدیگر را بدانیم و برای مسائل بی ارزش خودمان و دیگران را ناراحت نکنیم، دلی را نشکنیم و موجب آزار و  رنجش کسی نشویم. سعی کنیم که همیشه در زندگی درخت عشق و محبت و دوستی را جوانه زنیم. قدر داشته هایمان را بدانیم... از نداشته هایمان آزرده خاطر و گله مند نباشیم. با هم ، در کنار هم و برای همدیگر باشیم... از بودن در کنار خانواده، خویشان و دوستان لذت ببریم. زندگی را زیبا ببینیم و زیبایش کنیم و زیبا زندگی کنیم.  استفاده ی وافری از لحظه های خوب زندگی بکنیم و از نعمتهای خوب مان شکرگزار باشیم.

 

دردا و دریغا که در این بازیِ خونین

بازیچۀ ایام دلِ آدمیان است...

 

 

 

 

ندای آغاز...
ما را در سایت ندای آغاز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azdanesho بازدید : 222 تاريخ : چهارشنبه 21 اسفند 1398 ساعت: 6:50