انتخاب موضوع پایاننامه را بطور جدی شروع کرده بودم و فهرست موضوعاتی که علاقه داشتم را روی کاغذی نوشتم و همچنین به کتابخانه هایی که برای این کار انتخاب کرده بودم از لیستی که یکی از استادهای خوبم در دوران دانشجویی کارشناسی ارشد سر کلاس داده بودند استفاده کردم. یکی از کتابخانههای خوب و اثربخش، کتابخانه ملی ایران بود. با توجه به این که در کتابخانه ملی از مقطع کارشناسی ارشد به بالا عضویت پذیرفته می شود. خوشبختانه در ترم اول ارشد عضویتم در آنجا صورت گرفت و از این بابت نگرانی وجود نداشت. بعد از این که به قول معروف پایم به کتابخانه ملی باز شد و جستجوهای مکرر در مورد موضوعات مختلف شروع شد اما متاسفانه به موضوعی که علاقه داشتم موفق نشدم که منابع گسترده ای پیدا کنم.
در یکی از روزهای گرم و سوزان تابستانی، برای انجام واحد عملی کارورزی به کتابخانه مرکز اطلاعات و مدارک علمی سازمان تحقیقات و جهاد کشاورزی رفتم. بخاطر نزدیک بودن مسیر راه به منزل و همینطور زمینه آشنایی قبلی از کتابخانه ترجیح دادم که واحد کارورزیام را در آنجا بگذرانم. در ابتدا برای حضور فیزیکی و همچنین معرفی خودم در کتابخانه حاضر شدم و سرپرست محترم کتابخانه، آقای داوودزاده مصاحبه ای مختصر و مفید با من کردند و به قول گفتنی از خان اول عبور کردم و از همان روز نخست ورودم کار عملی را با جدیت تمام آغاز کردم. رفتن و حضورم در کتابخانه برایم باعث تداعی خاطرات بی شمار و حس خوب سال های خوبی را که در آنجا بودم را کرد. بطوری که همه چیز در زمان حال وجود داشت اما در یک لحظه فکر و روح من در گذشته جا مانده بود و دقایقی به زمان های خیلی دور پرواز کرده و در آن دوران سیر می کردم. بعد از چند لحظه دوباره به زمان حال برگشتم . انسان همیشه اولین خاطرات که برایش رخ می دهد و به نوعی بهش تعلق خاطر پیدا می کند و برایش تا ابد یک نوستالژی فراموش نشدنی می شود.
در یکی از روزهای مردادماه، در کتابخانه مرکز اطلاعات در مورد موضوع پایاننامه ام با استاد ارجمندم آقای دکتر زینالعابدینی صحبت کردم و موضوع خوب و درخورتوجهی را به بنده پیشنهاد کردند. ایشان همیشه با اخلاق و منش خوبشان، پذیرای هدایت دانشجویانشان هستند و در آن روز من را در این باره راهنمایی ارزشمندی کردند. بعد از جستجو در زمینه موضوع پیشنهادی، سرانجام پذیرفتم و کار پژوهش را بطور جدی دنبال کردم. در طی مدت کارورزی از راهنمایی های گرانقدرشان بهره بردم. بالاخره کارورزی رو به اتمام رسید و سپس فرصت خوبی فراهم شد که وقت و توان و تمرکزم را روی موضوع پژوهش پایان نامه ام بگذارم و بتوانم به نحوه خوبی زمان را مدیریت کنم که بیهوده هدر نرود.
برای شروع کار، به کتابخانه ملی می رفتم که کارم را انجام بدهم (در منزل فرصت کافی و مقتضی برایم کم بود.) در محیط آرام و علمی کتابخانه ملی این فرصت خوب برایم مهیا شد که با آرامش تمام بتوانم کار پژوهش را آغاز کنم. با رفتن های مدام به آنجا، سرانجام کار پایان نامه ام بعد از مدت نسبتا طولانی تمام شد. در طی انجام کار چیزی که برایم به ارمغان ماندگار باقی ماند، لذت چشیدن و درست انجام دادن یک کار پژوهشی بود، که از این بابت خوشحالم و به گفته کلام خوب استاد گرامی آقای دکتر زینالعابدینی: "درست انجام دادن و یادگیری مستمر که در هیچ یک از کلاس دانشگاهی نمی شود نمونه آن را بدست آورد." به راستی که این چنین بوده است.
رفتن های مکرر به کتابخانه ملی و بودن در یک محیط خوب علمی و فرهنگی، به محیط آنجا علاقه مند شدم . در این محیط فرهنگی با دو نفر خانم که دانشجوی دوره دکتری و کارشناسی ارشد بودند آشنا شدم. از این که در این محیط با افراد جدید غیر رشته کتابداری آشنا شدم ، جای بسی خوشحالی بود.
با این اوصاف، انجام کار پژوهش پایان نامه برایم باعث اتفاقات خوبی شد همچون: برگزیده شدن پایاننامه ام به عنوان رتبه اول در جشنواره هفته پژوهش کانون پرورش فکری کودکان در سال 1393، ارائه مقالاتی در همایش های داخل و خارج و ... که همه اینها را به فال نیک می گیرم و باعث خشنودی ام شده است.
انسان اگر همیشه با عشق و علاقه و پشتکار هدفی را دنبال کند مطمئنا به نتایج خوب و ارزشمندی دست می یابد که همیشه ماندگار باقی می ماند.