نگران نباش

ساخت وبلاگ
 

وقتی به چشمانت سفر می کنم

سوار قالیچه ای جادویی ام

که با ابرهای بنفش و سرخ رنگ

بالا می رود

و مثل زمین

در چشمانت می چرخد.

نگران نباش،

عزیزترینم

مثل شعری زیبا،

خورشید و بهار با تو آمدند

کاغذها، روی میزم

سبز شدند.

تو در شعرها و کلماتم هستی

شاید در گذر زمان پیر شوی،

اما در صفحات شعر من

همیشه جوانی...

 

 «نزار قبانی»

 

 

 

 

 

ندای آغاز...
ما را در سایت ندای آغاز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azdanesho بازدید : 156 تاريخ : يکشنبه 28 بهمن 1397 ساعت: 2:40