داستانهای کوتاه زنان

ساخت وبلاگ

روزهای پاییزی از پی هم همچنان می گذرد. هر کسی به دنبال این است که زندگی را به سبک خاص و معیارهای منتخب خودش بگذراند. انگار زندگی آن عطر همیشگی را نمی دهد. بعضی از افراد تنها و بی احساس و ازهم دور شدند. البته کسی مقصر نیست. بعد از دوران پاندومی کرونا به طور کل وضعیت زندگی مختل شد و اوضاع و احوال همه یک جورهایی دگرگون شد. با این حال، زندگی جریان دارد و با تمام روزهای تلخ و شیرینش می گذرد و نباید ناامید شد. در این میان، هر کسی راه خودش را پیدا کرده و با توجه به شرایط زندگی و علائق خودش بدنبال کارهای خوب و تاثیرگذار می رود. با این حال، در این روزها، با توجه به اخبار ناگوار و غمناک که می شنوم، ترجیح می دهم که کتاب بخوانم و به کارهای خوب و دستاوردهای ثمربخشی برسم. خوشبختانه در تابستان امسال موفقیت و دستاوردهای خوبی را بدست آوردم. یکی از دستاورد های خوبم، همکاری در تدوین کتاب «آشنایی با مطبوعات و رسانه ها» که اولین تجربه ام در تدوین کتاب است. نسخه ی الکترونیکی از کتاب در اپلیکیشن طاقچه منتشر و به اشتراک گذاشته شده است و نسخه ی چاپی آن هم در دست انتشار است. دستاورد دیگر پذیرش چکیده ی مقاله‌ی مشترک در کنگره ی بین المللی ادبیات کودکان با عنوان «قدرت قصه ها» IBBY (دفتر بین المللی کتاب برای نسل جوان) در پوتراجایای مالزی سال 2022 بود. که متاسفانه نتوانستم شرکت کنم.

شرکت در دوره های مختلف مدرسه نویسندگی، حس خوب خواندن و نوشتن، بویژه صفحات صبحگاهی و نوشته‌های دیگر، برایم یک عادت خوب و دائمی شده است. و همین طور آشنایی با انواع کتاب های مختلف داستانی و غیر داستانی در این دوره ها بازده خوبی حاصل شد. در روزهای تابستان برنامه ای منظم را در طول هفته برای خودم گذاشتم، یکی از برنامه هایم رفتن به کتابفروشی و شهر کتاب است. در مرداد ماه امسال یک کتابفروشی محلی به نام «بوک لند» در نزدیکی محله مان بازگشایی شده است. از این کتابفروشی تعداد محدودی کتاب توانستم خریداری کنم. با این حال، برخی از کتابهای درخواستی و کمیاب در آن جا موجود نبود و مجبور شدم به کتابفروشی های خیابان انقلاب بروم. خوشبختانه در فرهنگنامه و شورای کتاب کودک کار داشتم و سر راه به کتابفروشی ها هم سری زدم و کتابهای مورد نظرم را خریداری کردم. از میان کتابفروشی های انقلاب، بیشتر کتابها را از نشر افق ،بیدگل و انتشارات علمی و فرهنگی تهیه کردم. یکی از این کتاب های خواندنی خوب، کتاب زنان نام دارد که به تازگی آن را خواندم و در اینجا به طور مختصر به معرفی آن می پردازم.

زنان.نوشته ی اِدواردو گالِئانو ؛ ترجمه ی سمانه میلانی تبریزی است. کتاب توسط انتشارات کتابستان معرفت در سال 1399 چاپ و منتشر شده است.

معرفی نویسنده

اِدواردو گالِئانو، نویسنده ، خبرنگار و رمان نویس اهل اروگوئه، در 3 سپتامبر1940 در مونته ویدئو متولد شد. خانواده او کاتولیک و اروپایی تبار بودند. در نوجوانی به کارهای مختلفی روی آورد. وی به سبب عقاید آزادی خواهانه دستگیر و زندانی شد. از این رو ناچار شد که وطنش را ترک کند و به آرژانتین برود. گالِئانو از نویسندگان برجسته و تاثیرگذار معاصر امریکای لاتین است. او نویسنده ی آزادی خواه است که با الهام از جنبش و مبارزات دانشجویان و رهبران انقلابی آزادی خواه، برای برقراری حکومتی عدالت محور می جنگید. او تلاش می کرد که بشریت را به تامل در ساختار فلسفه و حقوق مدنی جهان غرب وادارد که «چگونه انسانیت می تواند بدون عنصر عدالت، خود را معنا کند؟»

اثر معروف و تاثیرگذار گالِئانو، کتاب «زنان» است که از آخرین نوشته ها و نتیجه ی پژوهش های این نویسنده است که با محوریت موضوع زنان در سال 2015 به چاپ رسید. آثار دیگر او کتاب: «شریان‌های باز آمریکای لاتین» از آثار برجسته‌ی اوست و به زبان‌های گوناگونی و از جمله به فارسی هم ترجمه شده است. اثر معروف دیگرش، حافظۀ آتش است. این کتاب را زمانی که به اسپانیا نقل مکان کرده بود در آنجا نوشت. پس از گذشتِ یک دهه در سال 1985 به کشورش بازگشت. وی در 13 آوریل 2015، بر اثر سرطان در زادگاهش درگذشت.

معرفی کتاب

کتاب زنان روایت داستان های زنان در کشورهای مختلف امریکای لاتین، اروپا و امریکا است. اثر مشتمل بر 163 داستان کوتاه درباره ی مسائل و مشکلات و گرفتاری های آنها در کشورهای امریکای لاتین است. نویسنده در کتاب داستان های بسیاری را از پرستاران، هنرمندان، نویسندگان، شاعران، دانشمندان، سیاستمداران، خبرنگاران، ورزشکاران اساطیر و ایزدبانوان، عالمان دینی، قدیسان، زنان نامرئی و مرئی روایت کرده و به تصویر می‌کشد. داستان هایی مستند و حقیقی از زندگی این زنان است. زنان ناشناسی که رشادت هایشان چشم هر خواننده را به سوی خود جذب و خیره ساخت. آنان که به سبب زیبایی با استعداد ذاتی شان پُر آوازه گشتند و رویاهایشان را در آغوش کشیدند؛ شخصیت هایی همچون شهرزاد هزار و یک شب که از بیم مرگ هر شب برای پادشاه داستان می سراید. گالِئانو این شهرزاد قصه گویِ داستان های زنان، به قصد فراموش نشدن نام و یاد آنان، تجربه های گران بهایشان را همچون جشنی به پا داشته است. وی هنر روایت گری و زبان شناسی را پیش چشم خواننده آورده است.

سبک نوشتاری کتاب بیشتر از کنایات، استعارات و انواع تشبیهات و پارادوکس، فنی و سرشار از صنایع ادبی است. در متن کتاب واژه ها ، اصطلاحات و عبارتها ، اسامی و نام های خاص به صورت پانویس نوشته شده است. کتاب فاقد کتابنامه و فهرست اعلام است. تصویر جلد کتاب بسیار جالب و جذاب است که برای خواننده جذاب می آید. با تمام این اوصاف، چیزی که در کتاب برایم جالب آمد که نویسنده اولین داستانش را با عنوان داستان «شهرزاد» شروع کرده است. جای تحسین و تقدیر دارد که داستان های سنتی ایرانی هم در آثار یک نویسنده ی آمریکای لاتین (اروگوئه) جایگاهی داشته است. و باعث خوشنودی است که در آن دیار دور جهان، نام قصه ی هزارو یک شب و شهرزاد شنیده و خوانده شده است. با خواندن این کتاب با داستان های کوتاه به مسائل بغرنج و دغدغه های زنان سایر ملل جهان پی بردم و برایم زیبا و جذاب آمد.

برشی از کتاب:

داستان شهرزاد

شهریار در پی کینه توزی از زنی که عهدشکنی و بی وفایی پیشه کرده بود، تمام زنان را گردن می زد. شامگاه با آنان پیوند زناشویی می بست و سپیده دم با مرگ دختران تنها و بدون همسر می شد. دختری در پس دیگری، باکرگی و در نهایت، سر خود را از دست می داد. شهرزاد تنها دختری بود که نه تنها شب نخست، بلکه دیگر شب‌ها نیز جان سالم به در برد. سپس هر روز با داستان سُرایی، سوار بر مرکب زندگی عنان گسسته می تاخت. بازگویی این افسانه ها که گویا از آبشخور دانسته ها یا خیالاتِ شهرزاد سیراب می گشت، او را ورطۀ هلاکت رهایی می‌بخشید.

داستان هنر زیستن

در 1986 جایزۀ نوبل پزشکی به خانم ریتا لوی مونتالچینی اهدا شد. در آن روزگارِ سخت و مستبدانۀ موسولینی، ریتا در آزمایشگاه مصنوعی ای که در کنج خانه اش به پا کرده بود، پنهانی دربارۀ فیبرهای عصبی به تحقیق و پژوهش پرداخت. سرانجام سال ها بعد، این بازرس راسخ عجایب زندگی پس از زحمات فراوان توانست پروتئین هایی را که مسئولیت تکثیر سلول های انسان را بر عهده دارند، کشف کند و جایزۀ نول را از آن خود کند.

ندای آغاز...
ما را در سایت ندای آغاز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azdanesho بازدید : 85 تاريخ : يکشنبه 18 دی 1401 ساعت: 11:32