ندای آغاز

متن مرتبط با «چند دقیقه ای برای تفکر» در سایت ندای آغاز نوشته شده است

زیبایی زندگی

  • زیباییِ بعضی از پل ها،وقتی است که سوزانده شوند،وقتی نتوانی به عقب برگردی،وقتی نتوانی تغییر کنی،وقتی تصمیمت را بگیری،وقتی آن نسخه ای از خودت راپشت سر بگذاریکه دیگر شباهتی به خودِ اکنونت ندارد؛اینجاست که آرامش از راه می رسد.پایان هر چیزیشروع چیزی دیگر است... بخوانید, ...ادامه مطلب

  • عادت های خوب، عادت های بد

  • در دوران زندگی هر کسی یک سری اصول و راهبردهایی وجود دارد. برخی از این اصول و راهبردها به صورت عادت های خوب و عادت های بد در زندگی متجلی می شوند. عادت های خوب که از نامش مشخص است که مناسب و خوب است. اما عادت های بد در رفتارها و عملکرد ما گاهی به صورت ناخودآگاه خودشان را نشان می دهند. با عادت خوب و بد ما زندگی می‌کنیم، گاهی بدون این که متوجه شویم به انجام عادت های بد تن در می دهیم و برایمان یک جوری عجین شده و با آنها زندگی می کنیم. انسان از آنجایی که همیشه دوست دارد از هر چیزی در زندگی بهترین را داشته باشد و به نوعی کمال گرا است و در صدد است که عادت‌های خوب را جایگزین عادت های بد کند. تغییر عادت ها می تواند خود جوش باشد و به مرور تحقق پیدا کند. همان طور که می دانیم تغییر عادت‌های زندگی چه خوب و چه بد، کاردراز مدت است و باید با یک برنامه‌ریزی درست و تمرین سعی کنیم که عادت های بد را دور بریزیم و به جای آن عادت‌های خوب را جایگزین کنیم. تنها با تداوم و استمرار امکان پذیر خواهد شد. خوشبختانه برای انجام آن می توان به اطلاعات بیشتری در اینترنت و همچنین منابع معتبر علمی و پژوهشی در کتابخانه ها دسترسی داشته باشیم. در اینترنت و به طور کل فضای مجازی اطلاعات بیشمار و سرسام آوری روبرو هستیم. به طوری که اطلاعات زیاد و کاذب برای کاربر گیج کننده می‌شود و تشخیص اطلاعات درست از نادرست برای کاربر دشوار می‌شود. در اینجا اگر کاربر از سواد اطلاعاتی لازم داشته باشد و با علم و اطلاعات درست به راحتی می تواند اطلاعات درست و نادرست را تشخیص بدهد و به اطلاعات مورد نیاز خود برسد. یاد واحد درسی «ذخیره و بازیابی اطلاعات» در دوره ارشد افتادم که بحث جامعیت و مانعیت اطلاعات مطرح بود. آن زمان که دانشجو بودم شاید, ...ادامه مطلب

  • نیایش صبحگاهی

  • بسیار است زیبایی در درونزیباییِ متصل به نام هایمزیباییِ متصل به پوستمزیباییِ متصل به متانتِ گام هایمزیباییِ متصل به زبانمزیباییِ متصل به ضعف هایمنگاهم کن که بر پوستم ستاره می پرورانم.صبحی که در صدای توستروحم را بیدار می کند آرامدردم را گِرد می آوریپرتابش می کنی به پشتِ سر، به دیروزببوسم دوبارهبگذار از لبانتغزل ها بچینم.*******هم چنان می یابممادرم را در تکه هایی از خودمکه از وجودشان بی خبر بودم******بگذار کلماتتعمل بیایند روی کاغذبعد، برگرد و بچششحالا چه طعمی دارد؟قطعه های کوتاهِ « ایجوما اومِبینیو»، شاعر نیجریه ای_امریکاییبرگرفته از کتاب «موزه‌ی مصیبت ها»***********تو را می نویسمتو نبودیابرهااز کوه های سنگیفرود آمدندخورشیدپنهان کرد مهربانی اش راو مه فرا گرفت ساحل راصدف های کوچک راتو نبودی زمزمۀ صدایتدر باد نبودتو نبودیو هوا و زمین و آسمانبی تو این گونه بودتو در هوا بودی در شبنمو دانه های برفدر جمجمه ام.***اگر هیچ چیز شکوفا نمی شودچرا اندوه می شکفد؟اگر همه چیز رشد می کندچرا عشق این گونه نیست؟شعر از «هوگو کلاوس» (شاعر،نمایشنامه نویس، رمان نویس، کارگردان، مترجم و نویسندۀ برجسته بلژیکی)برگرفته از کتاب: «سه شعر آبی برای اِلی» بخوانید, ...ادامه مطلب

  • داستانهای کوتاه زنان

  • روزهای پاییزی از پی هم همچنان می گذرد. هر کسی به دنبال این است که زندگی را به سبک خاص و معیارهای منتخب خودش بگذراند. انگار زندگی آن عطر همیشگی را نمی دهد. بعضی از افراد تنها و بی احساس و ازهم دور شدند. البته کسی مقصر نیست. بعد از دوران پاندومی کرونا به طور کل وضعیت زندگی مختل شد و اوضاع و احوال همه یک جورهایی دگرگون شد. با این حال، زندگی جریان دارد و با تمام روزهای تلخ و شیرینش می گذرد و نباید ناامید شد. در این میان، هر کسی راه خودش را پیدا کرده و با توجه به شرایط زندگی و علائق خودش بدنبال کارهای خوب و تاثیرگذار می رود. با این حال، در این روزها، با توجه به اخبار ناگوار و غمناک که می شنوم، ترجیح می دهم که کتاب بخوانم و به کارهای خوب و دستاوردهای ثمربخشی برسم. خوشبختانه در تابستان امسال موفقیت و دستاوردهای خوبی را بدست آوردم. یکی از دستاورد های خوبم، همکاری در تدوین کتاب «آشنایی با مطبوعات و رسانه ها» که اولین تجربه ام در تدوین کتاب است. نسخه ی الکترونیکی از کتاب در اپلیکیشن طاقچه منتشر و به اشتراک گذاشته شده است و نسخه ی چاپی آن هم در دست انتشار است. دستاورد دیگر پذیرش چکیده ی مقاله‌ی مشترک در کنگره ی بین المللی ادبیات کودکان با عنوان «قدرت قصه ها» IBBY (دفتر بین المللی کتاب برای نسل جوان) در پوتراجایای مالزی سال 2022 بود. که متاسفانه نتوانستم شرکت کنم. شرکت در دوره های مختلف مدرسه نویسندگی، حس خوب خواندن و نوشتن، بویژه صفحات صبحگاهی و نوشته‌های دیگر، برایم یک عادت خوب و دائمی شده است. و همین طور آشنایی با انواع کتاب های مختلف داستانی و غیر داستانی در این دوره ها بازده خوبی حاصل شد. در روزهای تابستان برنامه ای منظم را در طول هفته برای خودم گذاشتم، یکی از برنامه هایم رفتن به کت, ...ادامه مطلب

  • برای نویسنده شدن آدم باید کمی هم دیوانه باشد!...

  • هنری گراهام گرین (زادهٔ ۲ اکتبر ۱۹۰۴ – درگذشتهٔ ۳ آوریل ۱۹۹۱) رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس، منتقد ادبی و سینمایی و نویسندهٔ پرکار داستان‌های کوتاه انگلیسی بود.  او در طول عمر طولانیش در غالب معرکه‌های سیاسی و انقلابی گوشه و کنار جهان حاضر و ناظر بود و ماجراهای داستان‌هایش عمدتاً در متن همین وقایع قرن بیستم می‌گذرد، آثاری که ابهامات انسان نوین در این دنیای ناآرام را می‌نماید. https://fa.wikipedia.orgگراهام گرین نویسنده ی داستان های کوتاه می گوید : «برای نویسنده شدن آدم باید کمی هم دیوانه باشد.» منظور از جمله ی فوق به نظرمی آید که اگر علاقه به نوشتن و نویسندگی دارید باید هدفمند و با برنامه ریزی جلو بروید و پیشرفت کنید. باید کار و تمرین زیادی کنید. باید تشنه نوشتن باشید و مانند کسی که مجنون است دست به قلم شوید و دیوانه وار بنویسید. در اول راه باید مدام بخوانیم و بنویسیم. به طوری که خواندن و نوشتن برایمان عادت شود و بتدریج به هدف مان نزدیک تر می شویم . اگر می خواهیم که در راه نوشتن و نویسندگی موفق شویم پیوسته نوشتن را باید ادامه داد. اگرچه شاید در ابتدای راه خسته شویم و آن طور که می خواهیم راضی نشویم. اما با انگیزه ، پشتکار و تداوم هر چه بیشتر سرانجام به هدف مورد نظر در امر نوشتن و نویسندگی می رسیم. در این جمله ی گراهام گرین پیامی نهفته است که برای هر هدفی  باید زحمت کشید و آن قدر جسور باشیم  که از دشواری های راه نترسیم. اگر با شکست مواجه شدیم دوباره بلند شویم و به راه مان ادامه دهیم. جمله ی گراهام گرین من را به یاد کتاب 28 اشتباه نویسندگان انداخت. نویسنده کتاب "جودی دلتون" در کتاب به نکات برجسته بیشماری درباره‌ی اشتباهات نویسندگی اشاره ک, ...ادامه مطلب

  • برای نویسنده شدن آدم باید کمی هم دیوانه باشد!...

  • هنری گراهام گرین (زادهٔ ۲ اکتبر ۱۹۰۴ – درگذشتهٔ ۳ آوریل ۱۹۹۱) رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس، منتقد ادبی و سینمایی و نویسندهٔ پرکار داستان‌های کوتاه انگلیسی بود.  او در طول عمر طولانیش در غالب معرکه‌های سیاسی و انقلابی گوشه و کنار جهان حاضر و ناظر بود و ماجراهای داستان‌هایش عمدتاً در متن همین وقایع قرن بیستم می‌گذرد، آثاری که ابهامات انسان نوین در این دنیای ناآرام را می‌نماید. https://fa.wikipedia.orgگراهام گرین نویسنده ی داستان های کوتاه می گوید : «برای نویسنده شدن آدم باید کمی هم دیوانه باشد.» منظور از جمله ی فوق به نظرمی آید که اگر علاقه به نوشتن و نویسندگی دارید باید هدفمند و با برنامه ریزی جلو بروید و پیشرفت کنید. باید کار و تمرین زیادی کنید. باید تشنه نوشتن باشید و مانند کسی که مجنون است دست به قلم شوید و دیوانه وار بنویسید. در اول راه باید مدام بخوانیم و بنویسیم. به طوری که خواندن و نوشتن برایمان عادت شود و بتدریج به هدف مان نزدیک تر می شویم . اگر می خواهیم که در راه نوشتن و نویسندگی موفق شویم پیوسته نوشتن را باید ادامه داد. اگرچه شاید در ابتدای راه خسته شویم, ...ادامه مطلب

  • عطر یادهای تو

  • می سوزم و عطر یادهای تو را می دهمعطر بال پرنده ای تازه سالکه به اشتیاق قوس قزح پر گرفتو به خانۀ خود برنگشتیادهای تو دریاستو من نهنگ گمشده ایکه در پی قوییدر جویی غرق شد!یادهای تو بارانی سرکش استکه به اشتیاق دهانم مست می کندو سر به شیشۀ آسمان می کوبدصبحی ژاله بار استکه می بارد بر من بیدارم می‌کندو آفتابچشم گشوده به منصبح‌ بخیر می گوید « شمس لنگرودی »  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • در گذر این لحظات پُر شتاب شبانه

  • ما می رفتیم زندگی نشسته بود،ما می دویدیم زندگی راه رفتن بودما می خوابیدیم زندگی دویدن بودعشق را چگونه می شود نوشت،در گذر این لحظات پُر شتاب شبانهکه به غفلت آن سوال بی جواب گذشت،دیگر حتی فرصت دروغ هم برایم نمانده است...!! ماندن به پای کسی که دوستش داریقشنگ ترین اسارت زندگی است "حسین پناهی" ************در میان ساحل من و ساحل تواقیانوسی پُر هیاهو قرار دارد،خودِ خروشان من،که مشتاقم از آن عبور کنم..."شب تاب، تاگور"  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جانِ آزاده: گفتارهایی از په ما چودرون

  • در هفته کتاب و کتابخوانی و در روز کتابگردی به شهر کتاب ابن سینا در خیابان ایران زمین شهرک غرب رفتم. در شهر کتاب ابن سینا طبق روال همیشه کتاب های تازه چاپ و منتشر شده و پُر فروش را اعلام و در قفسه ای به نمایش می گذارند. همین طور که به قفسه نگاه می کردم. چند تا کتاب نظرم را جلب کرد. از جمله کتاب در "سوگ و عشق یاران" شاهرخ مسکوب و  یک کتاب جیبی با عنوان جالب و خاص " جانِ آزاده : گفتارهایی از په ما چودرون" کتاب به خاطر این که عنوانش هم اسم بنده بود برایم جذاب آمد و من را ترغیب کرد که از قفسه بردارم و تورقی بیندازم . کتاب را به طور اجمالی نگاه کردم و بعد تصمیم گرفتم که با تعداد کتاب های دیگر که انتخاب کرده بودم خریداری کنم. درباره نویسنده کتابنویسنده کتاب خانم «په ما چودرون» با نام اصلی دیدره بلو مفلید-برائون است که در ۱۴ ژوئیه ۱۹۳۶ در نیویورک متولد شده است. او در مدرسه پورتر در فارمینگتون کنتیکت تحصیل کرده و لیسانس ادبیات انگلیسی را از کالج سارا لارنس و فوق لیسانس آموزش ابتدایی از دانشگاه کالیفرنیا، برکلی دریافت کرده است. او یک راهبه بوداییِ تبتی آمریکایی است و در سال ۱۹۷۴ و در سن ۳۸ سالگی به مقام راهبه گی رسید. در نوشته هایش فراسوی مرزهای فرقه ای و مذهبی با خوانندگان از ادیان و پیشینه های گوناگون سخن می گوید. چودرون چندین کتاب و کتاب صوتی نوشته و معلم اصلی معبد «گامپو ابی در نوا اسکوشیای» کانادا می باشد. دربارۀ کتاب کتاب درباره ی گفتارهایی از آموزه های شناخته ترین و بزرگ ترین رهبر معنوی تبتی، "په ما چودرون" است. کتاب گزیده ای از گفتارهای اوست و به تبیین آموزه‌های بودایی به زبان ساده و بی پیرایه نوشته شده می پردازد. کتاب مجموعه ای از م, ...ادامه مطلب

  • کاش چون پاییز بودم

  • کاش چون پاییز بودم ... کاش چون پاییزخاموش و ملال انگیز بودمبرگهای آرزوهایم، یکایک زرد می شدآفتاب دیدگانم سرد می شدآسمان سینه ام پُر درد می شدناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می زداشک هایم همچو باران دام, ...ادامه مطلب

  • شعری برای تو

  • این شعر را برای تو می گویمدر یک غروب تشنۀ تابستاندر نیمه های این رهِ شوم آغازدر کهنه گور این غم بی پایان این آخرین ترانه لالاییستدر پای گاهواره ی خواب توباشد که بانگ وحشی این فریادپیچد در آسمان شباب ت, ...ادامه مطلب

  • شب پاییزی

  •  سردیِ پاییز را که پشتِ سر گذاشتیم؛از کوچه های زمستان که عبور کردیم؛بهار را که دیدیم ؛جوانه ها را که تنگ در آغوش فشردیم؛به پشتِ سر نگاهی خواهیم انداخت،به جای پاهایمان در صعب العبورترین مسیرها ،به موان, ...ادامه مطلب

  • گاهی باید رفت...

  •  گاهی باید رفت... ماندن همیشه خوب نیست...رفتن هم همیشه بد نیست...گاهی رفتن بهتر است...گاهی باید رفت و رها شوی از همه چیز و همه کسآن موقع است که احساس خوب و سبک بالی داری...گاهی باید رفت،و آنچه ماندنی , ...ادامه مطلب

  • احساسهای واقعی

  •  واقعیت هایی درباره احساس ها:۱. هر شخصی منحصر به فرد است: دریافت­ها و احساس های ما مثل تاریخچه زندگی ما منحصر به فرد است. از آنجا كه احساس های ما منحصر به فرد است، هر چقدر هم كه تلاش كنیم باز نمی توان, ...ادامه مطلب

  • سومین سال ندای آغاز

  • من به جای آن که از خیابان های وسیع، از دشت های پهناور، و از دنیا -تمام دنیا- بگذرم، از کوچه های باریک با دیوارهای بلند کاغذی عبور کردم؛دیوارهایی که روی تک تک خشت های کاغذی آن نوشته شده بود: من تصمیم گ, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها