عطر یادهای تو

ساخت وبلاگ

می سوزم و عطر یادهای تو را می دهم
عطر بال پرنده ای تازه سال
که به اشتیاق قوس قزح پر گرفت
و به خانۀ خود برنگشت

یادهای تو دریاست
و من نهنگ گمشده ای
که در پی قویی
در جویی غرق شد!

یادهای تو بارانی سرکش است
که به اشتیاق دهانم مست می کند
و سر به شیشۀ آسمان می کوبد

صبحی ژاله بار است
که می بارد بر من بیدارم می‌کند
و آفتاب

چشم گشوده به من
صبح‌ بخیر می گوید

« شمس لنگرودی » 

ندای آغاز...
ما را در سایت ندای آغاز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azdanesho بازدید : 140 تاريخ : سه شنبه 6 ارديبهشت 1401 ساعت: 13:00